20 آوریل, 2024
متن در مورد شب بیداری

شعر در مورد شب بیداری

در قسمت از مجله فایل دی متن در مورد شب بیداری و بی خوابی شبانه را برای شما فراهم کرده ایم لطفا با نظراتتون ما را از عملکرد خودمون مطلع سازید

شعر در مورد شب بیداری عشق

تو کی بودی که غروبت شب ممتد ترانه س؟

پلکای بسته ی چشمات ‚ واسه بیداری بهانه س

رنگ صدات رنگ نگاه ما بود

صدای تو پناه واژه ها بود

شعری در مورد شب بیداری

از خواب می ترسم

از بیداری ام بیزارم

بین خواب و بیداری ام حیرانم

شعر در مورد شب بیداری

نیمه شب بود و غمی تازه نفس

ره خوابم زد و ماندم بیدار

ریخت از پرتو لرزنده ی شمع

سایه ی دسته گلی بر دیوار…

شعر در مورد شب بیداری

شعر در باره شب بیداری

در میان بسترش

تا صبح می پیچد به خویش

عاقبت از خستگی

ناچار خوابش می برد

شعر نو درباره شب بیداری

خواب و بیدار،

شب و روز به دنبال من است؛

جز مگر یاد تو

یار سفری می خواهم؟

شعر درباره شب بیداری

با عکسهای دیگری

تا صبح صحبت می کنم

با آن اتاق خویش را

بیهوده تزیین می کنم

شعر کوتاه در مورد شب بیداری

بیدار شو!

من تمام شب را

با لالایی عشق تو

بیدار مانده ام

بیدار شو!

شعر در مورد شب و بیداری

خسته ام

بعد تو از این همه شب بیداری

دم به دم

یاد تو و درد و غم و بیداری

شعری درباره شب بیداری

در بیداری خواب دیدم

آمده ای

می خندی

مهربانی ات نور می پاشد

به دل تاریک و خسته ی من …

شعر درباره ی شب بیداری

روز مثل همیشه

در پنجره به تاریکی گرایید

و شب شد

به نور چراغ

در شیشه خیره شدم

و در اعماق

تنهایی را دیدم

متن در مورد شب بیداری

شعر درباره بیداری شب

 چشم من از درد بیخوابی

درین وادی گداخت

سایه خاری نشد پیدا

که مژگانی کند

شعر درباره شب و بیداری

هر بار

به هر حادثه قلبم که شکست

گفتم شوم

از خوابِ تو بیدار،نشد

نخستین نگاه؛

لحظه ای است

که در میان خواب و بیداری

زندگی جدایی می اندازد

.

هر شب از افغان من

بیدار خلق اما چه سود

آنکه باید بشنود

افغان من بیدار نیست

.

شب هجران و تنهایی

و بی مــِـی مانده بیدار

خدا را شکر چون خاطر

به جای دیگری دارم

.

گر چه با یادش ، همه شب

تا سحر گاهان نیلی فام ، بیدارم

گاهگاهی نیز ، وقتی چشم بر هم می گذارم

آنچنان روشن که من در خواب

دم به دم با خویش می گویم که : بیداری ست

شعری در مورد شب بیداری

نیمه شب بود و غمی تازه نفس

ره خوابم زد و ماندم بیدار

ریخت از پرتو لرزنده ی شمع

سایه ی دسته گلی بر دیوار…

شعر درباره شب بیداری

به شب و پنجره بسپار که بر می گردم

عشق را زنده نگه دار که بر می گردم

شعر در باره شب بیداری

در میان بسترش تا صبح می پیچد به خویش

عاقبت از خستگی ناچار خوابش می برد

شعر در مورد شب و بیداری

نیمه شب‌ها زنگ بزن!

چیزی بپرس،

حرفی بزن

کاری کن که من به دنیا

جواب پس دهم …!

کاری کن به گریه بیفتم!

که گریه، شفای دل است …

کمی رعایت نکن!

نیمه شب‌ها شماره بگیر،

مرا بیدار کن،

جهان را بیدار کن …!

شعر درباره ی شب بیداری

در این خانه

همه چیز دست نخورده مانده

جز سرفه هایم که شدید تر شده

و همسایه های متعهد

که شب بیداری مردی عزب را تاب نمی آورند

ما در فایل دی جدیدترین آموزش ها را برای شما فراهم نموده ایم

دیدگاهتان را بنویسید